تو راه برگشت بودیم، سوار بر تاکسی و بازگشت به پاریس؛
راننده تاکسی فکر میکرد اگر بلند بلند صحبت کنه ما بهتر انگلیسیاش را متوجه میشیم!
بیامان داد میزد و از زندگیش میگفت: "کینگ رو دوست دارم، از وقتی اومده
همهچی رو درست کرده، تایلند این شکلی نبود که!".
پرده آخر؛ درآمد 300، رتیل سرخشده 500
ازش پرسیدم زندگیت رو هم دوست داری؟ جواب داد: "آره
معلومه که دوست دارم، از ساعت 6 5 بعد از ظهر کار میکنم تا 7 صبح، بعدش میرم خونه
و مواظب پاپا و ماما هستم، غذا درست میکنم و بهشون میدم، بعدش میخوابم تا
دوباره شب بشه و بشینم تو تاکسی".
ـ درآمدت چقدره؟
: ماهی 1500 بت اما میدونی که پائینترین درآمد 300 بته
اینجا؟
300 بت؟ یادمه شب گذشته وقتی از چرخ سوسک و ملخ و عنکبوت
سرخشده قیمت گرفتم گفت هر عنکبوت (شما بخونید رتیل) 500 بت است!
ـ ازدواج کردی؟
: نه!
ـ عشقی تو زندگیت داری؟
: نه! اینجا دخترها دنبال مهندس و دکتر هستند، کسی به من
توجه نمیکنه، درس نخوندم، فقط تا
اول دبیرستان رفتم و بعدش پدر و مادرم دیگه پول
نداشتند منو بفرستند مدرسه.
No Money, No Honey
ـ خواهر و برادر داری؟ چند سالته؟
: 45 سالمه، یه خواهر دارم که اون هم تو یه شهر دیگه در یه
رستوران آشپزی میکنه. زندگیش
خوبه و خوشحاله. اینجا خونهام مال خودمه البته ماهی
800 بت قسط بانک رو میدم.
نسبت به بقیه تایلندیها خیلی خوب انگلیسی صحبت میکرد و
تقریبا همهاش رو میفهمیدم، هرچند باورش نمیشد و بلندتر داد میزد!
ـ وضع زندگی مردم چه جوریه؟
: از وقتی کینگ اومده خیلی خوب شده، کینگ رو خیلی دوست
دارم.
از تاکسی پیاده شدم، شمارهاش رو گرفتم که دفعه بعدی بهش
زنگ بزنم و برم خونهاش که برام غذای تایلندی (که اصلا دوست ندارم) درست کنه و با
پدر و مادرش آشنا بشم.
باهام دست داد و گفت: "تایلند خیلی خوبه، بهترین جای
دنیاست. این بار که با همسر و پسرت برگشتی میبرمتون همه جا میگردونمتون اما نصف
قیمت"!
چقدر خوش برخورد بودند این مردم و با چهرههای آفتابسوخته
و خسته چقدر حرف داشتن برای زدن!
پرده وسط؛ حرفهایی از مصر
روز آخر بود و باید با ابا مصاحبه میکردم میخواستم ببینم
این تجاوزهایی که تو خیابونهای مصر به خبرنگاران شده بود رو چی تحلیل میکنه.
میخواستم ببینم حالا که اخوان المسلمین طرفدار داره، واقعا طرفدار داره؟
این بخش کلا حرفهای ابا در مورد مصر است؛
نشستیم به گپ، ابا میگفت "برای مردم مصر اصلا فرقی
نمیکنه طرف مقابل خبرنگار باشه یا مردم خود مصر، قبلا هم از این اتفاقات زیاد
افتاده، شماها به مصر توجه نداشتید. تو مصر هر روز به دخترها و زنها تجاوز میشه
و متاسفانه شده فرهنگ مردم.
البته فقط فرهنگ مردم نیست و حکومت هم در این تجاوزها دست
داره، نه این که مستقیم وارد بشه اما تو میدونها همیشه تعداد زیادی لباس شخصی است
و چه بسا به اندازه هر دو نفر، یک پلیس شخصی حضور داره اما کسی جلوی مردم رو برای
این تجاوزها نمیگیره عوضش از این اتفاق استفاده میکنه.
استفاده میکنه که بتونه حضور سرکوبگر و پررنگتری بین مردم
داشته باشه و به وقت سخنرانی و جلب آرا از این مساله سوءاستفاده کنه.
از اتفاق سالها پیش (که شاید خیلیها دیده باشیم) اسم برد
که در میدون اصلی شهر به یه زنی تجاوز کردند اما نه تنها کسی اعتراض نکرد بلکه یک
دفعه مردها جمع شدند و به هر زنی که میرسیدند کف خیابون میخوابوندنش، در ویدئویی
که روی یوتیوب هم هست میتونید زنهایی رو ببینید که به سمت مغازهها و کوچهها
فرار میکنند و مردها گیرشون میندازند".
آخرین نکته حرفش در مورد تجاوزها، روتین بودن آن بود!
رفتیم سراغ اخوان المسلمین؛
"الان دیگه طرفدار زیادی ندارن، مردم به شدت ترسیدند،
اونهایی که بهش رای دادند از روی ناچاری بود چون یا باید به اینها رای میدادند
یا نمایندههای حکومت قبلی برای همین فکر کردند اگه به اخوان رای بدن از حکومت
قبلی کنده میشن اما الان میبینن که اصلا اینجوری نیست و حکومت مذهبی رو نمیخوان.
تکیه اخوان برای جمع کردن آرای مردم بر شهرستانها و
روستاها بود، مردمی که زیاد اطلاع از وضع کشور و دنیا ندارن و فقر بیچارهشون
کرده، برای همین به هر کس رسیدند یا وعده دادند یا پول، اخوان سالها منتظر این
فرصت بود و همه کارها را از قبل کرده بود. تو این دوره فقط محصول خودش رو برداشت
کرد.
الان هم مردم نمیخوانش و برای همین هر لحظه اعتراض میکنند
اما مشکل ما مساله این حکومت یا اون دولت نیست؛ مساله ما فرهنگ مردم کشورمونه که
باید روش کار بشه وگرنه هر کی بیاد و بره باز هم وضعیت همین میمونه!"
پیش خودم به ایران، لبنان، افغانستان، مصر و این منطقه طلسم
شده فکر میکردم، بیخود نیست که دیکتاتورها همه یک روش دارن و از ناآگاهی مردم
برای تحکیم پایههای حکومتشون استفاده میکنند.
چند شب پیش فیلم "سنگ صبور" عتیق رحیمی با بازی
گلشیفته فراهانی رو دیدم، درد تجاوز، تحقیر، قدرت، اسلحه و ... مال خودمونه، فرهنگ
ماست؛ طالبان بیاد و بره، مبارک عوض بشه، ولایت مطلقه فقیه حذف بشه یا همه کشورها
آدمهاشون عوض بشه تا فرهنگ ما تغییر نکنه هیچی عوض نمیشه.
پرده اول؛ آدمهایی از جنس مردم!
اگه از هرجای دنیا غیر از آسیای شرق وارد خاک تایلند بشی،
روزهای اول غربی لباس میپوشی، روز سوم تیشرت و شلوارک هم راضیت میکنه، اما از
روزهای بعدی فرقی با بقیه نداری، شلوارهای گشاد، موهای افریقایی یا گوله شده بالای
سرت، صندلهایی که تو کشور خودت نگاهشون هم نمیکنی، تاپهای رنگ و رو رفته یا گلگلی
میپوشی و راضی هستی!
سفر تایلند هم تموم شد؛ خوشرویی مردم، خندههایشون و
سوالهای "اهل کجایی" هم به خاطره پیوست اما این تجربهها تموم نشدنیه!
شاید یک روز دیگه، یه جای دیگه دنیا باز هم از رنگارنگی مردم دیدیم و نوشتیم!
سلام عزیزم
پاسخحذفاین خانه دنجت را به فهرست دوستانم اضافه کردم
خوب و خوش باشی
puplaparسال نو مبارک
پاسخحذفسومین شماره آوانگارد را دانلود کنید:
فوکو و انقلاب ایران، افلاطون و جمهوریت بدوی، انقلاب و پدیدار شناسی، لوکاچ و جامعه شناسی ادبیات، بکت و رابطه آن با شعر مدرن ایران و عرب، اورول و نقد آن بر چهار اثر ادبیات کلاسیک،خود کشی کافه پراگ و...
http://www.avangardsite.com/wordpress/?p=568
https://www.facebook.com/Avangardsite
Salam, sal e no mobarak, man ye weblog ro rah andazi kardam khoshhal misham bazdid konid va nazaretuno begid
پاسخحذفسلام آیدا جان
پاسخحذفروزگارت خوش
من از پرتابه اومدم. خواستم بهت بگم اگه خواستی مینیمال هاتو جایی غیر از وبلاگت بنویسی پرتابه به شدت توصیه میشه. به خصوص این که هیچ محدودیتی تو نوشتن نداری.
پیشاپیش خوش اومدی به پرتابه
http://partabeh.com