۱۳۹۰ فروردین ۱, دوشنبه

بیست و دومین ماه از جنبش 22 خرداد؛ تبریک عید به 22 نماد سبز که دل‌مان را تکان داده‌اند

یادداشت مهمان:

محسن مخملباف درباره مستی و راستی تاجیک‌ ها می‌نویسد: "آن ها هر از گاه دور هم جمع می شوند و جام باده از می و مرام پر می کنند و در حضور یاران می ایستند و چشم در چشم یکی از ایشان به مهر می نگرند و به غمزه می گویند: همه عیب یکدیگر نیک می دانیم، آنچه از هم نمی دانیم نیکی یکدیگر است و یکان یکان خوبی از هم شماره می کنند و جام باده بر باده چنان می کوبند که نسیم سحر لاله بر لاله می کوبد در دشت و لاله زار هر صبحگاه..."

حالا مهدی جامی عزیز در آخرین نوشته سیبستان مرا به یاد مستی و راستی تاجیکی انداخته؛ او به بهانه بیست و دومین ماه از جنبش 22 خرداد به 22 نفر از آنها که او را به تحسین واداشته و دلش را تکان داده اند عید مبارکی گفته است؛ چنان این تبریک تاجیکی بر دلم نشسته که دوستان را دعوت میکنم به تکرار آن...
تبریک عید به 22 نماد سبز که دل‌مان را تکان داده اند... هر کس فقط از دلش و برای دلش بنویسد... همین!


۱۳۸۹ بهمن ۲۹, جمعه

بسترشناسی تبعیض جنسیتی ـ بخش سوم: نقش زنان در تبعیض علیه خویشتن


در دو بخش گذشته، از تبعیض جنسیتی حاکم بر جامعه در دو بستر تاثیر محیط و خصلت‌های مردانه سخن گفتیم و این بار به زنانی که ناخواسته، مقصران تبعیض علیه خویش‌اند خواهیم پرداخت و عواملی که در این امر بر جامعه زنان سایه انداخته است را در سه دسته‌ی “سنت، مذهب و عدم
آگاهی” مورد بررسی و نقد قرار خواهیم داد.


در این‌جا بحث در مورد فعالان حقوق زنان یا کسانی‌که به حقوق خود واقفند نیست بلکه نگاهی است به زنان اکثریت متوسط یک جامعه.

بسترشناسی تبعیض جنسیتی ـ بخش دوم: قانون، سنّت و خصلت مردانه


جامعه ایرانی از جمله جوامعی است که حتی اگر “بحران سیاسی”‌اش را در حاکمیت حل کند راه درازی را در حل “بحران اجتماعی” پیش رو خواهد داشت؛ بحرانی که “تبعیض جنسیتی” یکی از مهم‌ترین نشانه‌های آن است.

بسترشناسی تبعیض جنسیتی ـ بخش نخست: زن، جامعه بسته، جامعه باز




زمانی که سخن از تبعیض و خشونت علیه زنان به میان می‌آید و ذهن به دنبال یافتن مقصر اصلی می‌گردد، دلایل قصه‌ی تلخ آنچه بر زنان در جامعه‌ی جهانی می‌گذرد را در سه بستر جستجو می‌کند: نخست جامعه، سپس مردان و قوانین مردسالارانه و سرانجام خود زنان.
هر یک از بسترها را در ترازوی آمارها و گزارش‌های موجود در رسانه‌ها می گذاریم؛ شاید بتوان نگاه عادلانه‌تری نسبت به هر سه‌ی این عوامل پیدا کنیم. ابتدا از بستر نخستین آغاز می‌کنیم و در بخش‌های آینده این مقاله، به دو بخش دیگر خواهیم پرداخت.