۱۳۸۸ خرداد ۳۰, شنبه

موج سبز در رسانه های لبنان


از همان جمعه ی انتخابات در ایران که مهمترین روزنامه‌ی لبنانی "النّهار" با 74 سال سابقه،‌ تیتر یک خود را به ایران اختصاص داد و نوشت: "ایران در انتظار سبز" میشد فهمید که نتیجه‌ی انتخابات برای لبنانی‌ها نیز بسیار مهم است.

مطبوعات لبنان هم مثل ایران در دو گرایش منتشر می‌شوند: گرایش معروف به 14 مارس که از دموکراسی، آزادی، دوری از ایدئولوژی و نزدیکی با غرب دفاع میکند و گرایش معروف به 8 مارس که محور آن را حزب الله و گروه‌های حامی ایران، سوریه و فلسطین تشکیل می‌دهند.

النّهار مهمترین روزنامه‌ی نزدیک به گروه 14 مارس است که سردبیر آن جبران تووینی پس از انتقادات شدیدش به دخالت سوریه در حاکمیت لبنان و تاثیرگذاری محور ایران ـ سوریه ـ حزب الله بر تصمیمات این کشور ترور شد،‌ این روزها تیتر یا عکس صفحه‌ی اولش را به ایران اختصاص داده است؛‌ عکس‌هایی از تظاهرات و خشونت پلیس با مردمی که نمادهای سبز حمایت از مهندس موسوی را با خود دارند.
النّهار این عکس‌ها را از فیس بوک و توییتر دریافت می‌کند و می‌نویسد: "حکومت احمدی نژاد سایت‌ها را بسته، روزنامه‌ها را توقیف کرده و بسیاری از روزنامه‌نگاران و اصلاح‌طلبان را بازداشت کرده است و شبکه‌های گروهی در اینترنت مانند فیس‌بوک مهم‌ترین منابع برای دسترسی به اخبار ایران هستند".
النّهار در گزارش‌های پی‌در‌پی خود در این هفته از هیچ خبر مهم ایران غفلت نکرده؛ از بیانیه‌های موسوی تا کروبی گرفته تا اعتراضات دانشگاه‌ها و شهدا و مجروحان دفاع از "جمهوریت ایران". جالب است که این روزنامه "مصطفی محمد اللباد" را به عنوان خبرنگار ویژه‌ی انتخابات ایران به تهران فرستاده او تاکنون از نزدیک اعتراضات میلیونی مردم در تهران و اصفهان را برای این روزنامه گزارش کرده است.

دیگر روزنامه‌ی مهم لبنان که در سایر کشورهای عربی نیز منتشر می‌شود روزنامه‌ی "السفیر"‌ است که اگرچه قدمت النهار را ندارد و عمرش از 40 سال تجاوز نمی‌کند اما روزنامه‌ی حرفه‌ای و مورد احترام همه‌ی گروه‌های لبنانی است و البته هویتی پان‌عربیست دارد. السفیر با این که به حزب الله نزدیکتر از گروه مقابل است و در روز اول پس از اعلام نتایج، احمدی نژاد را پیروز انتخابات معرفی کرده و به اعتراضات اشاره‌ای نکرده است اما از روز دوشنبه به صراحت اختلاف شدید میان رهبر ایران و اکثریت ملت را در صفحه‌ی نخست خود منعکس کرد و نوشت: "میرحسین موسوی تصمیم گرفته است تا آخر از آراء خود دفاع کند و تسلیم آنچه که آن‌ را صحنه آرائی خطرناک توصیف کرده است نشود" به نظر السفیر اعتراض‌ها در ایران روز به روز عمیق‌تر می‌شود و وضعیت رئیس جمهور کنونی را متزلزل می‌سازد.

روزنامه‌ی "الدیار" نیز گرایش نزدیک به حزب الله و سوریه دارد و چون پیروزی اصلاح‌طلبان را به سود جریان اعتدال و عقلانیت و دوری از گرایش‌های جنگ طلبانه می‌داند علاقه‌ای به تزلزل موقعیت رئیس جمهور کنونی ایران ندارد و اگرچه گزارشی طولانی از حوادث و اغتشاشات در ایران داده است اما در مقالات خود سعی دارد به مخاطب لبنانی اطمینان دهد که این درگیری‌ها به زودی مهار می‌شود.
این همان دیدگاهی است که در کنار این رسانه‌ی مکتوب در تلویزیون المنار (ارگان حزب الله لبنان) نیز مشاهده می‌شود.
در این تلویزیون همه‌ی بخش‌های خبری گزارشی را به ایران اختصاص می‌دهند که در آن گزارش ناآرامی‌ها را نتیجه‌ی اعتراض جمعی از خرابکاران جلوه می‌دهند و رهبر ایران و رئیس جمهور مطیعش را پیروز این انتخابات می‌خوانند، این روند با سخنرانی سید حسن نصرالله دبیر کل حزب الله لبنان تکمیل شد که در روز چهارشنبه 17 ژوئن اعلام کرده است:‌ "در ایران چهل میلیون نفر به این نظام و ولایت فقیه رای داده‌اند و این درگیری‌ها به زودی با درایت رهبر انقلاب به پایان می‌رسد و تحلیل مخالفان نظام اسلامی جز توهم و سراب نیست."

در این میان روزنامه‌های "البلد" و روزنامه‌ی "المستقبل" (با گرایش 14 مارس) هر روز تصاویری شگفت انگیز از راهپیمایی‌های میلیونی و صحنه‌های خشونت‌بار منتشر می‌کنند و یک صفحه‌ی کامل روزنامه را به اوضاع ایران اختصاص می‌دهند.

تلویزیون ‌های ‌ LBCو FUTRETVهم با پخش تصاویر ایران،‌ مقالات و گزارشات مطبوعاتی را نریشن متن برنامه‌هایشان کرده‌اند. وجه مشترک روزنامه‌ها و تلویزیون‌های پر مخاطب لبنانی جمله‌ایست که هر روز در صفحات روزنامه‌ها و بخش‌های خبری خوانده و شنیده می‌شود :‌ "انقلاب سبز به رهبری میرحسین موسوی در ایران ادامه دارد".

۱۳۸۸ خرداد ۱۷, یکشنبه

اصلاحات؛ از بیروت تا تهران

در این روزهایی که حال و هوای ایران پر از شور زندگی یا به تعبیر برخی آماده‌ی انفجار است،‌کمی آن‌طرف‌تر لبنان شاهد مبارزه‌ی اپوزوسیون با دولت برای صندلی‌های مجلس است.

لبنان ـ یکشنبه هفتم ژوئن 2009
مردم به شهرها و روستاهای محل سکونت خود رفته‌اند تا در حمایت از کاندیداهای خود در مجلس رأی دهند؛ در هر شهر یا روستا فهرستی از اسامی شهروندان وجود دارد که با حضور افراد بر پای صندوق‌های رأی مشخص می‌شود چه کسی رأی داده تا اسمش از لیست خط خورد.
اینجا رأی دادن "حق" هر فرد است نه "وظیفه".
شهر خالی از ترافیک و در آرامش غریبی فرو رفته است.
هر گروه هم‌پیمانان خود از ادیان و مذاهب مختلف را دارد و سعی بر آن است که شمارش آراء "بدون تقلب"‌ صورت گیرد.
سازمان ملل متحد و اتحادیه‌ی اروپا از دولت لبنان خواسته‌اند تا اجازه دهد بر روند برگزاری انتخابات نظارت داشته باشند و دولت با این خواسته‌ی آن‌ها موافقت کرده‌ است.
هر حزب برای خود رنگی را انتخاب کرده و شعارهایی بر پایه‌ی همان رنگ ساخته است. تابلوهای تبلیغاتی این روزها با ابتکارات خاص به شدت جلب توجه می‌کنند مانند: "لبنان با ترکیب تمام رنگ‌هایش زیباتر می‌شود" یا "همه‌ی رنگ‌ها برای یک لبنان".
خیابان‌ها پر از تظاهر کنندگان مختلف است همراه با شعارها و رقص و آواز.

ایران ـ تا بیست و دوم خرداد 1388

ایرانی‌ها روزهای حساسی را پشت سر می‌گذارند؛ روزهایی که برخی معتقدند انفجار خیابانی مردم محصول فشار این 4 سال است و برخی بر این عقیده‌اند که انفجار اصلی از 23 خرداد آغاز خواهد شد،‌ حادثه‌ای که در صورت برنده شدن اصلاحات درگیری بین اصلاح‌طلبان با کفن‌پوشان و گروه‌های فشار را رقم خواهد زد.
استفاده از رنگ‌ها همیشه روش خوبی برای تبلیغات بوده است؛‌ روشی سالم برای جلوگیری از فحاشی‌ها و سمبل‌های دروغین.
اینجا رنگ‌ها نه به هدف داشتن "یک ایران"‌ بلکه در مقابل هم ایستاده‌اند و با روش‌هایی قدیمی و لجوجانه سعی در تخریب هم دارند.
آنچه این روزها شاهدش هستیم رنگ زندگی و مرگ را با هم دارد،‌ لجبازی کودکانه‌ای که می‌توانست به دور از نفرت و مرزبندی‌ها باشد.
در این چهار سالِ احمدی‌نژادی آنچه رخ داد نزدیکی بیشتر دولت ایران به حزب‌الله لبنان و دوری‌اش از مردم ایران بوده است؛ مردمی که سیاست‌ خارجی ایران را تنها مرتبط با حزب‌الله، ونزوئلا یا فلسطین می‌بینند به شکلی که انگار هیچ کشور دیگری غیر از این سه وجود خارجی ندارد.

آنچه می‌خواهند ـ آنچه می‌خواهیم

اپوزیسیون (حزب‌الله و هم‌پیمانانش) این روزها حامی احمدی‌نژاد به حساب می‌آیند به شکلی که پیروزی خود در انتخابات امروز و پیروزی احمدی‌نژاد در انتخابات دوره‌ی دهم ریاست جمهوری ایران را مکمل یکدیگر برای قدرت بیشتر در منطقه و شاید جهان می‌پندارند.
باید نگران کشورها،‌ دولت‌ها و یا احزابی که رمز قدرت را در جنگ و خون و روش‌های غیر دیپلماتیک می‌دانند بود زیرا در صورت رسیدن به قدرت حاضر به قربانی کردن همه چیز برای رسیدن به هدف و غلبه بر دشمن‌های حقیقی یا فرضی خود هستند.

طبقه‌ی متوسط در لبنان جنگ را دوست ندارد،‌ آنچه او می‌خواهد دولتی‌ست که برای آرامش،‌ ثبات و توسعه‌ی کشور تلاش کند نه آن‌که همه‌چیز را قربانی آرمان‌هایی کند که در درستی و حقانیت آن‌ها هزار اما و اگر وجود دارد.

ما ایرانی‌ها اما برای بالا بردن نام وطنمان می‌توانیم به تمدن و اعتبار قدیم خود در جوامع بین‌المللی نگاه کنیم تا شاید به یاد بیاوریم که روزگاری در اروپا "ریال"‌ خرج می‌کردیم، تصویری از "خلیج عربی" وجود نداشت، "مولانا"‌ افتخار فرهنگ ما بود و هم‌پیمانان ما در دنیا دولت‌های عقب‌افتاده‌ی جهان نبودند.

می‌توانیم از تاریخ تنها برای تخریب گذشته و حال استفاده نکنیم و با تکیه بر تاریخ و افتخارات‌مان از ویرانی بیشتر میهن‌مان بترسیم و تاریخ تازه‌ای بنا کنیم.

می‌توانیم خجالت بکشیم وقتی پدر محمد جهان‌آرا پشت صفحه‌ی تلویزیون ما می‌ایستد و از بی‌آبی و بی‌گازی خرمشهر می‌گوید یا فریاد می‌زند که هنوز این شهر ساخته نشده است؛ او همان پدری‌ست که پسرش را برای پاسبانی از حرم همین خاک قربانی کرده است.

می‌توانیم به همین راحتی دریاها را نبخشیم،‌ از خاک‌ها نگذریم، خلیج‌مان را بی‌هویت نخواهیم،‌ مولانا و ابن سینا و خیام را بی‌وطن نکنیم به جای آن‌که بخواهیم اسرائیل را از نقشه‌ی جهان حذف و خاک فلسطین را آزاد کنیم!