۱۳۸۷ مهر ۴, پنجشنبه

کانون زنان ایران

تغییر برای برابری:
صبح امروز بازدید کنندگان سایت کانون زنان ایرانی به جای دیدن صفحه اول این سایت، با فیلم کوتاهی به زبان عربی و پیامی به زبان انگلیسی در زیر آن مواجه شدند.
بر اساس این پیام گروهی که خود را هکرهای شیعه عنوان کرده اند مسئولیت این اقدام را برعهده گرفته‌اند.
ژیلا بنی یعقوب سردبیر سایت کانون زنان ایرانی در این رابطه به تغییر برای برابری می گوید: "ساعت نه‌و‌نیم صبح درپی تماس دوستانم در خارج از کشور باخبر شدم که ظاهرا سایت از ساعت 3 صبح به وقت ایران هک شده است."
بنی‌یعقوب ضمن این که این عمل را مصداقی از توهین به آزادی بیان مي‌داند در ادامه می‌گوید: "البته این برخورد برای ما چندان تعجب‌بر‌انگیز نبود. این بار سوم است که سایت کانون زنان ایرانی هک می شود و پیش از این چهار بار هم فیلتر شده است. مشخص نیست که واقعا چه کسانی و با چه هدفی سایت را هک می کنند، هر چند این بار از ظاهر امر چنین بر می آید که گروهی از هکرهای عرب این کار را انجام داده اند. به هر روی چنین اقدامی به هیچ وجه و با هیچ توجیهی پذیرفتنی نیست."
در آخرین بار که سایت هک شد یک سری از مطالب غیر اخلاقی و توهین آمیز نسبت به زنان در سایت درج شده بود و این بار می‌بینیم که هکرها تحت عنوان هکرهای شیعه این اقدام را انجام داده‌اند. بنی‌یعقوب همچنین از تلاش بخش فنی سایت برای حل این مشکل خبر داد.
گفتنی است سایت کانون زنان ایرانی یکی از سایت‌های فعال در جنبش زنان و کمپین یک میلیون امضا است که اخبار و مطالب مربوط به فعالیت های کمپین را پیگیرانه پوشش داده است.
در شناسنامه سایت کانون زنان ایرانی چنین آمده است: "نشريه اينترنتي كانون زنان ايراني مي‌كوشد هم از مطالبات زنان روشنفكر بگويد، هم از خواسته‌‌هاي ‌زنان معمولي. هم "از زنان‌در متن" بگويد، هم از "زنان در حاشيه". هم از "فعالان جنبش زنان"بگويد هم از "زنان در سايه". اين نشريه هم مطالب تحليلي دارد هم خبر و گزارش در حوزه زنان و مي‌كوشد تريبوني باشد براي انعكاس فعاليتهاي كوچك و بزرگ زنان. ما با این باور که زنان در طبقات مختف جامعه بویژه زنان در طبقات پايين جامعه ازنابرابري و تبعيض. قانوني رنج زیادی می برند، انعکاس مشکلات ناشی از این تبعیض‌ها را در باره زنان و مردان و همچنین فعالیت‌های جنبش زنان ایران را برای رفع این نابرابری‌ها در اولویت قرار داده ایم. تلاشی که در چند سال اخیر در کمپین یک میلیون امضا تبلور یافته است. ما علاوه بر انعکاس فعالیت‌های کمپین یک میلیون امضا، خود نیز با جمع آوری امضا در مسیر این حرکت مدنی و برابری خواه مشارکت داریم.
ما با اين اعتقاد كه اغلب مواقع زنان درشهرهايي به جز پايتخت مورد غفلت قرار گرفته‌اند، مي‌كوشيم كه نشريه‌مان محلي براي انعكاس فعاليت‌هاي زنان در همه ايران بويژه نقاط دور افتاده كشور باشد. ما براي دسترسي به اخبار فعاليت‌هاي زنان در سراسر ايران ازهمكاري داوطلبانه اعضاي تعدادي از تشكل هاي غيردولتي زنان در شهرهاي مختلف ايران ياري مي‌گيريم.
ما به صورت کاملا داوطلبانه کار می کنیم و از هیچ موسسه داخلی و خارجی کمک مالی دریافت نمی کنیم."

۱۳۸۷ مهر ۲, سه‌شنبه

پائیز

امروز خواندن "حذف ماده‌های 23 و 25 لایحه‌ی خانواده پایان ماجرا نیست" و یا "آخرین تحولات پرونده‌ی دکتر زهرا بنی‌یعقوب"،‌ یا حتی همزمانی سخنرانی "احمدی‌نژاد" و "مهرانگیزکار و گنجی" (امروز) و هیجانش را تنها به یک دلیل طاقت آوردم، تنها دلیلی که دیروز و امروز خستگی اثاث‌ بستن و مشکلات را به لبخند مبدل ساخت؛ پائیز.
پائیز را فصل زندگی و زندگانی می‌دانم و آغازش را که با بودنمان همراه شد به فال نیک می‌گیرم تا بلکه بازهم بتوان روزنه‌های امید را زنده نگه‌داشت.
در روزهایی که شنیدن از اخبار داخلی و خارجی جز ناامیدی ثمری نخواهد داشت، رسیدن فصل آرزوها و عاشقانه‌ها را رسما تبریک می‌گویم،‌ به تمامی نگرانی‌ها و به تمامی چشم‌های خیس اما امیدوار.

۱۳۸۷ شهریور ۱۹, سه‌شنبه

معیار انتخاب مستاجر؛ حجاب

بعد از کلی جست‌و‌جو خونه‌ی مورد علاقه‌مون را پیدا کردم.از نظر ظاهر و باطن همون چیزی بود که همیشه می‌خواستم. همونی که همیشه دنبالش بودم. اوکی دادیم و اوکی گرفتیم.
مدت ده روزی بود که منتظر قرار برای حرف‌های پایانی شدیم. هر روز تلفن و موکول شدن هر روزه‌ی قرارمون برای روزهای آتی.
تا شب آخر که رفتیم جلوی خونه. اما با سردی تمام مواجه شدیم و دست آخر با این کلام که خانوم خونه با اجاره دادن این خونه به ما مخالف است.
کلی فکر کردیم تا دلیلی برای این مخالفت پیدا کنیم، جواب رد آنها در شرایطی بود که ما با تمام خواسته‌هاشون موافقت کرده بودیم.
به نتایج جالبی رسیدیم.
منطقه محل مشترکی از احزاب گوناگون لبنانی بود با باورها و ادیان مختلف. در این منطقه خونه‌ای که ما پسندیدیم متعلق به خانواده‌ی شیعه‌ی متعصبی بود. در نگاه اولی که خونه را از نظر گذروندیم دعاهای مختلف از مفاتیح که مختص شیعه است به دیوارها خودنمایی می‌کرد. در تلاقی بین من و خانوم خونه که شاید سه دقیقه هم به طول نیانجامید احتمالا هر دو همدیگر را تحلیل کرده بودیم. البته این برداشت چون از طرف خودم هم بود نظرم را جلب کرد.
از دید من او یک خانوم متعصب مذهبی بود که سر یک میز با نامحرم غذا نمی‌خورند و جایی که یک نامحرم حضور داره ننشسته‌اند. بدون قضاوت در بدی یا خوبی این اعتقادات تنها تفاوت ظاهری ما بود که برداشت‌های باطنی را حاصل گشت.
من با اشخاصی متعصب مدتی زندگی کردم و تقریبا اخلاقیاتشون را می‌دونم.
تفاوت قابل توجه ما باعث شد تا هم من روی عقاید و اخلاق او نظر بدهم و هم احتمالا او بر من.
اما از همه‌ بدتر هنگامی بود که این تفاوت ظاهری همراه ایرانی بودن من عنوان شد. یک زن ایرانی با ظاهری متفاوت از تصور اکثر شیعیان لبنانی و این در حالی است که آنها هیچ تصوری از وجود مناطق بالای شهر تهران ندارند و تمامی ایران از نظر آنها یک قم بزرگ است با عقایدی حوزوی.
و حضور یک زن ایرانی غیر محجبه دلیل بر آمریکایی بودن اوست و فریاد مخالف رژیم بودن از تار تار موی او به گوش می‌رسه.
یک هفته هم از آن ده روز گذشت و من هنوز هر روز از صبح تا غروب به دنبال خونه می‌گردم ... هنوز هم به نتیجه نرسیدم.
روزهای اول عصبانی بودم که بی‌اخلاقی آن شخص باعث شد من ده روز را از دست بدهم و به هیچ خونه‌ای به چشم خریدار نگاه نکنم.
اما این روزها با این که به حرف یکی از دوستان، این از دست رفتن خونه نیز تمرین "کندن" (به اصطلاح من) و یا "عدم تعلق" است اما احساس تاسف رهام نمی‌کنه.
این حس که ما هنوز هم درگیر تحجر هستیم و تا وقتی دین و سیاست بدون مرز باشند این اتفاق تکرار و تکرار خواهد شد... در نمونه‌های کوچکتر و بزرگتر.

۱۳۸۷ شهریور ۱۱, دوشنبه

مهار خویشتن

همزمانی سالروز ربوده شدن امام موسی صدر و آغاز ماه رمضان را بهانه‌ای قرار دادم تا چند نکته از نظرات وی را در این خصوص بیان کنم:


1_ هنگامی که ماه رمضان و روز عید به روزمرگی و عادت تبدیل می‌گردند، طبیعی است که از مظاهر زندگی عادی تجاوز نمی‌کنند و در ظرف زمانی محدود خود متوقف می‌شوند ... در حقیقت ماه رمضان برهه‌ای است که مابعد خود را تولید می‌کند و در روز عید، انسانی جدید زندگی تازه خویش را آغاز می‌کند که ابعاد وجودی او با انسان پیشین متفاوت است.

2_ روزه، خروج از زندگی روزمره است. لحظه‌ای اندیشیدن و تامل کردن خارج از عادات روزمره انسان. انسان برای یک لحظه، یک ساعت یا ماهی از ماه‌ها با پروردگار خود پیوند ویژه‌ای می‌خورد. پیوند خود را با زندگی معمولی و روزمره قطع می‌کند؛ سپس در جهت تنظیم این روابط و غلبه بر این وابستگی‌ها و این احساس که آزاد است تلاش می‌کند، شخصیت خود را کامل می‌کند و خود را از نو می‌سازد.

3_ انسان پس از ماه رمضان از احساسی رقیق‌تر که از روزه کسب کرده، برخوردار شده است. روزه‌ای که او را با درد و رنج رنجدیدگان آشنا کرده است. او با نیرویی که آن را در تمرین الهی خود به دست آورده حرکت می‌کند. بنا بر این پایداری و ثبات او افزون‌تر شده و صبر و اعتدالش رشد کرده است.

4_ شب قدر چیست؟ آیا عبارت است از تقدیرهایی که اجرا می‌شود؟ یا عمرها و روزی‌هایی است که معین شده و سعادت و شقاوت ما در غیاب ما رقم می‌خورد؟ اگر چنین باشد با آینده‌ای روبرو خواهیم شد و در انتظار سرنوشتی هستیم که در تعیین و ترسیم آن هیچ دخالتی نداریم ... چرا که ما خداوند را به یک حاکم زمینی تشبیه کرده‌ایم که قانون بودجه را در دست گرفته و روزی، عمر، خوشبختی و بدبختی را بنا به میل و هوس خود بدون ارتباط با مردم مقرر می‌کند.

5_ این است مسیر و خط مشی انسان مسلمان پس از عید فطر: تلاش دائمی برای درمان مشکلات اجتماعی و احقاق حقوق طبقات محروم، کوشش مستمر پس از شناخت ابعاد و دامنه مشکلات جامعه ... تلاشی که از فعالیت اجتماعی وسیله‌ای برای خدمت به انسان می‌سازد و وسیله‌ای برای عبادت خداوند. خدا را می‌توان با خدمت به بندگانش نیز عبادت کرد.

___________________________________________________________________________

1. هیچ‌وقت آدم مذهبی‌ای نبودم و همیشه اعتقادات خاص خودم را داشتم، سال گذشته هنگام ماه رمضان وقتی مشکلات جسمی اذیتم کرد دیگه روزه نگرفتم اما امسال حس دیگه‌ای دارم، نه به این معنا که مشکلات جسمی را جدی نمی‌گیرم... تنها به این دلیل که این ماه برایم یک کلاس خواهد بود... درست در سالی که اعتقاداتم رنگ تازه‌ای به خود گرفته .
به هرحال این یک ماه را ماه "مهار" خوانده‌اند ، سعی می‌کنم بتوانم خودسازی داشته باشم،‌ خوش‌بختانه تنها محرکم برای این تصمیم اصلا به شرع برنمی‌گرده و این خیلی راحتم می‌کنه.

2. به مناسبت دومین سالروز کمپین مطلبی نوشته بودم که متاسفانه به علل مختلف به اتمام نرسید، شاید به بهانه‌ای دیگر در روزی دیگر.
تنها به همین بسنده می‌کنم که از نظر من در کشوری که سابقه‌ی صد سال مشروطه‌خواهی داره، حضور فعالان حقوق زن" یک ضرورته و با توجه به همه‌ی محدودیت‌های حاکم بر ایران، کمپین دستاوردهای خیلی خوبی داشته و جای تبریک داره

3. یک هفته‌ای هست که از صبح تا شب به دنبال پیدا کردن دو تا خونه بودیم. ادامه‌ی این پیگیری‌ها با روزه‌داری در این هوای شرجی و به شدت گرم لبنان یک ‌کم طاقت‌فرساست. غیبت طولانی این روزها را توجیه کردم!