۱۳۸۸ خرداد ۱۷, یکشنبه

اصلاحات؛ از بیروت تا تهران

در این روزهایی که حال و هوای ایران پر از شور زندگی یا به تعبیر برخی آماده‌ی انفجار است،‌کمی آن‌طرف‌تر لبنان شاهد مبارزه‌ی اپوزوسیون با دولت برای صندلی‌های مجلس است.

لبنان ـ یکشنبه هفتم ژوئن 2009
مردم به شهرها و روستاهای محل سکونت خود رفته‌اند تا در حمایت از کاندیداهای خود در مجلس رأی دهند؛ در هر شهر یا روستا فهرستی از اسامی شهروندان وجود دارد که با حضور افراد بر پای صندوق‌های رأی مشخص می‌شود چه کسی رأی داده تا اسمش از لیست خط خورد.
اینجا رأی دادن "حق" هر فرد است نه "وظیفه".
شهر خالی از ترافیک و در آرامش غریبی فرو رفته است.
هر گروه هم‌پیمانان خود از ادیان و مذاهب مختلف را دارد و سعی بر آن است که شمارش آراء "بدون تقلب"‌ صورت گیرد.
سازمان ملل متحد و اتحادیه‌ی اروپا از دولت لبنان خواسته‌اند تا اجازه دهد بر روند برگزاری انتخابات نظارت داشته باشند و دولت با این خواسته‌ی آن‌ها موافقت کرده‌ است.
هر حزب برای خود رنگی را انتخاب کرده و شعارهایی بر پایه‌ی همان رنگ ساخته است. تابلوهای تبلیغاتی این روزها با ابتکارات خاص به شدت جلب توجه می‌کنند مانند: "لبنان با ترکیب تمام رنگ‌هایش زیباتر می‌شود" یا "همه‌ی رنگ‌ها برای یک لبنان".
خیابان‌ها پر از تظاهر کنندگان مختلف است همراه با شعارها و رقص و آواز.

ایران ـ تا بیست و دوم خرداد 1388

ایرانی‌ها روزهای حساسی را پشت سر می‌گذارند؛ روزهایی که برخی معتقدند انفجار خیابانی مردم محصول فشار این 4 سال است و برخی بر این عقیده‌اند که انفجار اصلی از 23 خرداد آغاز خواهد شد،‌ حادثه‌ای که در صورت برنده شدن اصلاحات درگیری بین اصلاح‌طلبان با کفن‌پوشان و گروه‌های فشار را رقم خواهد زد.
استفاده از رنگ‌ها همیشه روش خوبی برای تبلیغات بوده است؛‌ روشی سالم برای جلوگیری از فحاشی‌ها و سمبل‌های دروغین.
اینجا رنگ‌ها نه به هدف داشتن "یک ایران"‌ بلکه در مقابل هم ایستاده‌اند و با روش‌هایی قدیمی و لجوجانه سعی در تخریب هم دارند.
آنچه این روزها شاهدش هستیم رنگ زندگی و مرگ را با هم دارد،‌ لجبازی کودکانه‌ای که می‌توانست به دور از نفرت و مرزبندی‌ها باشد.
در این چهار سالِ احمدی‌نژادی آنچه رخ داد نزدیکی بیشتر دولت ایران به حزب‌الله لبنان و دوری‌اش از مردم ایران بوده است؛ مردمی که سیاست‌ خارجی ایران را تنها مرتبط با حزب‌الله، ونزوئلا یا فلسطین می‌بینند به شکلی که انگار هیچ کشور دیگری غیر از این سه وجود خارجی ندارد.

آنچه می‌خواهند ـ آنچه می‌خواهیم

اپوزیسیون (حزب‌الله و هم‌پیمانانش) این روزها حامی احمدی‌نژاد به حساب می‌آیند به شکلی که پیروزی خود در انتخابات امروز و پیروزی احمدی‌نژاد در انتخابات دوره‌ی دهم ریاست جمهوری ایران را مکمل یکدیگر برای قدرت بیشتر در منطقه و شاید جهان می‌پندارند.
باید نگران کشورها،‌ دولت‌ها و یا احزابی که رمز قدرت را در جنگ و خون و روش‌های غیر دیپلماتیک می‌دانند بود زیرا در صورت رسیدن به قدرت حاضر به قربانی کردن همه چیز برای رسیدن به هدف و غلبه بر دشمن‌های حقیقی یا فرضی خود هستند.

طبقه‌ی متوسط در لبنان جنگ را دوست ندارد،‌ آنچه او می‌خواهد دولتی‌ست که برای آرامش،‌ ثبات و توسعه‌ی کشور تلاش کند نه آن‌که همه‌چیز را قربانی آرمان‌هایی کند که در درستی و حقانیت آن‌ها هزار اما و اگر وجود دارد.

ما ایرانی‌ها اما برای بالا بردن نام وطنمان می‌توانیم به تمدن و اعتبار قدیم خود در جوامع بین‌المللی نگاه کنیم تا شاید به یاد بیاوریم که روزگاری در اروپا "ریال"‌ خرج می‌کردیم، تصویری از "خلیج عربی" وجود نداشت، "مولانا"‌ افتخار فرهنگ ما بود و هم‌پیمانان ما در دنیا دولت‌های عقب‌افتاده‌ی جهان نبودند.

می‌توانیم از تاریخ تنها برای تخریب گذشته و حال استفاده نکنیم و با تکیه بر تاریخ و افتخارات‌مان از ویرانی بیشتر میهن‌مان بترسیم و تاریخ تازه‌ای بنا کنیم.

می‌توانیم خجالت بکشیم وقتی پدر محمد جهان‌آرا پشت صفحه‌ی تلویزیون ما می‌ایستد و از بی‌آبی و بی‌گازی خرمشهر می‌گوید یا فریاد می‌زند که هنوز این شهر ساخته نشده است؛ او همان پدری‌ست که پسرش را برای پاسبانی از حرم همین خاک قربانی کرده است.

می‌توانیم به همین راحتی دریاها را نبخشیم،‌ از خاک‌ها نگذریم، خلیج‌مان را بی‌هویت نخواهیم،‌ مولانا و ابن سینا و خیام را بی‌وطن نکنیم به جای آن‌که بخواهیم اسرائیل را از نقشه‌ی جهان حذف و خاک فلسطین را آزاد کنیم!

هیچ نظری موجود نیست: