اولینباری که تبعیض جنسیتی را با تمام وجود حس کردم، مدرسه نمیرفتم. حتی اسم این رفتار را هم نمیدانستم؛ درست همون روزهایی که ما باید با لباس پوشیده برای بازی به کوچه میرفتیم و بازندهی گرما بودیم. اما اینها هیچکدام نشان تبعیض نبود. شبی که برای مراسم تاسوعا صدای پای کودکانهام میان پاشنههای مادرهای محل گم بود، کنار خیابون به پسرهایی نگاه میکردم که زنجیرزن یا سینهزن حسین بودند. در برگشت صدای گریهام میان گریههایشان گم شد. آنها برای حسین میگریستند و من برای ظلمی که فکر میکردم بر من وارد شده.
شیوهی تبعیضگذاریها هم با من بزرگ و بزرگتر شدند، صدای گریهی شبانهام به فریادهای خیابانی مبدل شد. فریادهایی برای گرفتن حق و یا فریادهایی زیر "چکمهی پدرخواندهها".
و اما این روزها که بحث برای تصویب "لایحهی خانواده" گرم است.
زمان کودکی ما که آوردن اسم دیگری جز مادرمان در منزل به منزلهی خوردن گوشت خوک حرام!!!! بود، نتیجهاش من و توهایی شدیم که هر روز صداهایمان بیشتر و بیشتر به فریاد بر علیه ظلم تبدیل شد.
زندگیهایی که به خیال خودمان ثبات داشت ولی ما دل به ظاهر بسته بودیم.
امروز اما به حکم همان اسلامشان! تبر بر ریشهی دین میزنند و به رسم دینزدایی آنچه میکنند حقیقت است.
لایحهای که با پشتیبانی 56 نمایندهای دارای دو همسر به پای تصویب میرسد، و اما من در شگفت از خانمی مدافع از این لایحه.
آنچه توجیه این پشتیبانی است، تنها "کلاه شرعی" است.
اما شما!
خانمی که مدافع این طرح هستید، و در روزگار ما بزرگ شده و با حمایت ما پا به عرصه گذاشتهاید، تنها توجیهی که پشتیبان هدف شماست آیا میتواند غیر از این باشد که شما خود همسر دوم هستید؟
این روزها هم خواهد گذشت، باز هم کودکان ما صدای گریهشان میان هایوهویهای دروغین ناشنیده گرفته خواهد شد، اما آنها روزی بزرگ میشوند و روزی کنار ما ایستادگی خواهند کرد.
شیوهی تبعیضگذاریها هم با من بزرگ و بزرگتر شدند، صدای گریهی شبانهام به فریادهای خیابانی مبدل شد. فریادهایی برای گرفتن حق و یا فریادهایی زیر "چکمهی پدرخواندهها".
و اما این روزها که بحث برای تصویب "لایحهی خانواده" گرم است.
زمان کودکی ما که آوردن اسم دیگری جز مادرمان در منزل به منزلهی خوردن گوشت خوک حرام!!!! بود، نتیجهاش من و توهایی شدیم که هر روز صداهایمان بیشتر و بیشتر به فریاد بر علیه ظلم تبدیل شد.
زندگیهایی که به خیال خودمان ثبات داشت ولی ما دل به ظاهر بسته بودیم.
امروز اما به حکم همان اسلامشان! تبر بر ریشهی دین میزنند و به رسم دینزدایی آنچه میکنند حقیقت است.
لایحهای که با پشتیبانی 56 نمایندهای دارای دو همسر به پای تصویب میرسد، و اما من در شگفت از خانمی مدافع از این لایحه.
آنچه توجیه این پشتیبانی است، تنها "کلاه شرعی" است.
اما شما!
خانمی که مدافع این طرح هستید، و در روزگار ما بزرگ شده و با حمایت ما پا به عرصه گذاشتهاید، تنها توجیهی که پشتیبان هدف شماست آیا میتواند غیر از این باشد که شما خود همسر دوم هستید؟
این روزها هم خواهد گذشت، باز هم کودکان ما صدای گریهشان میان هایوهویهای دروغین ناشنیده گرفته خواهد شد، اما آنها روزی بزرگ میشوند و روزی کنار ما ایستادگی خواهند کرد.