در آخرین نظرسنجی میان زنان لبنانی 74٪ آنها بر این عقیدهاند که زنان موفق در زندگی، زنان کار هستند به شکلی که برای آرامش و اقتدار بیشتر در زندگی زنان شاغل بسیار جلوتر از زنان غیر شاغل هستند.
همانطور که از آمار داخل ایران نیز برمیآید، بیشتر زنان غیرشاغل به مرور در طول زندگی دچار روزمرگی و اغلب افسردگی میشوند که شاید بزرگترین عامل آن بیهدفی آنها باشد. در لبنان نیز شمار زیادی از زنان دچار این مشکل هستند.
علیرغم وجود دموکراسی در لبنان و آزادی بسیار در تمامی عرصههای سیاسی، فرهنگی و غیره بازهم چهرهی قدرتمند مردان، سایهای بر زنان است؛ به شکلی که در حال حاضر در عرصهی سیاست تنها 4.7٪ از کل نامزدهای مجلس، زن هستند و بیشتر آنها به دو دلیل زندگی طایفه ای و قدرت مردان، با تکیه بر جایگاه همسران و پدران و در کل خانوادهی خود به این مکان دست یافتهاند مانند؛ نایله معوض بیوهی رنه معوض (رئیسجمهور اسبق)، صولانج جمیل بیوه بشیر جمیل (رئیسجمهور اسبق)، بهیه حریری خواهر رفیق حریری (نخستوزیر اسبق) و ستریدا جعجع همسر سمیر جعجع (رهبر حزب قوات لبنان). هرکدام از افراد یاد شده ممکن است در دوره بعدی انتخابات پارلمانی جای خود را به فرزند، برادرزاده یا همسر خود بدهند و بدین ترتیب دیگر زنی در مجلس باقی نخواهد ماند. در این میان مشخص است که «وراثت» عامل مهمی در دستیابی به جایگاه سیاسی است.
با آنکه در سه دههی اخیر زنان شاغل از 17.5 درصد به 20.8 درصد رسیدهاند؛ اما باز هم لبنان با مشکل حضور اندک زنان در عرصههای مختلف خود مواجه است.
حدود 64.5 درصد از زنان شاغل را زنان مجرد، مطلقه و یا بیوه تشکیل میدهند. بر اساس باور عمومی، زن موفق زنی است که در زندگی خود کامل باشد و اگر نقصی در زندگی پیش آید از دید همه مقصر آن زن است، به شکلی که مرد خانواده به جای جبران نقص در زندگی، زن را محکوم میکند و ادارهی امور داخلی خانواده را به شکل مستقیم به وی مربوط میداند.
قوانین تبعیض آمیز در لبنان نیز فشار زیادی به زنها آورده است. در کشوری که توریسم منبع اصلی درآمد آن بوده و ارتباط گستردهای با خارجیها وجود دارد، زن لبنانی در صورت ازدواج با مرد خارجی قادر به انتقال تابعیت خود به فرزند یا فرزندانش نیست.
اما از دلایلی که باعث رشد زنان شاغل در لبنان شده است، میتوان به چند مورد اشاره کرد:
1- ناآرامی و جنگ. در کشوری که به طور معمول یا جنگ و تنش داخلی حکمفرما است و یا جنگ و درگیری با اسرائیل، مردان عموما به مسائل سیاسی و درگیری مشغول هستند و این موضوع فضا را به ناچار برای اشتغال زنان بیشتر کرده است.
2- ایجاد موسسههای آموزشی خصوصی. این آموزشگاهها در کل وابسته به دولت نیستند و دولت رسما دخالت و کنترلی بر این موسسهها ندارد. در این آموزشگاهها هر فردی پس از گذراندن دورهی معین در حوزهی مشخص و مورد علاقهاش، مدرک خود را دریافت میکند و بر اساس میزان اعتبار آموزشگاه، زمینهی شغلی برایش ایجاد خواهد شد. در بسیاری از آموزشگاهها شرط برای پذیرش و جذب بیشتر دانشجو، تضمین وجود شغل پس از اتمام دورهها است. به طور مثال آموزشگاهی که مدرکی معتبر در خاورمیانه در زمینهی طراحی روزنامه و مجله را اعطا میکند، تضمین میدهد که پس از اخذ مدرک، فرد قادر است با روزنامههای معتبری همچون «النهار» و یا «السفیر» همکاری کند. به همین دلیل، زنان و دختران بیشترین گرایش را به این گونه آموزشگاهها دارند.
در مقایسهای کوتاه با ایران میتوان این گونه گفت که زنان لبنانی در اثر شرایط تحمیل شده بر آنها فشارهای زیادی را متحمل میشوند. زن لبنانی نیز مانند بسیاری از زنان خاورمیانه خود باید برای احیاء حقوق و جایگاهش تلاش کند. این تلاش میتواند از طریق تبلیغ دیدگاه انسانی و تغییر نگاه به زن در رسانهها باشد یا از راه تکیه بر انجمنهایی چون «زنان کارآفرین» و یا تقویت احزاب و گروههایی که در حوزه زنان فعالیت میکنند.
آنچه در ایران شاهد آن هستیم و با لبنان تفاوت دارد، امنیت بیشتر و دوری از نگرانی هر روزه نسبت به مسالهای به اسم جنگ است؛ اما در مقابل آنچه لبنان را نسبت به ایران در خصوص زنان متمایز میکند، آزادی بیان بیشتر است؛ به شکلی که زنان میتوانند تقاضا برای حقوق خود و یا اعتراض نسبت به ظلمی که به آنها میشود را با صدای بلند در خیابانها فریاد بزنند.
لزوم حضور بیشتر زنان در فعالیتهای اجتماعی است که هم میتواند زندگی یک زن را هدفمند سازد و هم کمکی شایان توجه و حائز اهمیت به وضعیت داخلی کشورهای منطقه است.
همانطور که از آمار داخل ایران نیز برمیآید، بیشتر زنان غیرشاغل به مرور در طول زندگی دچار روزمرگی و اغلب افسردگی میشوند که شاید بزرگترین عامل آن بیهدفی آنها باشد. در لبنان نیز شمار زیادی از زنان دچار این مشکل هستند.
علیرغم وجود دموکراسی در لبنان و آزادی بسیار در تمامی عرصههای سیاسی، فرهنگی و غیره بازهم چهرهی قدرتمند مردان، سایهای بر زنان است؛ به شکلی که در حال حاضر در عرصهی سیاست تنها 4.7٪ از کل نامزدهای مجلس، زن هستند و بیشتر آنها به دو دلیل زندگی طایفه ای و قدرت مردان، با تکیه بر جایگاه همسران و پدران و در کل خانوادهی خود به این مکان دست یافتهاند مانند؛ نایله معوض بیوهی رنه معوض (رئیسجمهور اسبق)، صولانج جمیل بیوه بشیر جمیل (رئیسجمهور اسبق)، بهیه حریری خواهر رفیق حریری (نخستوزیر اسبق) و ستریدا جعجع همسر سمیر جعجع (رهبر حزب قوات لبنان). هرکدام از افراد یاد شده ممکن است در دوره بعدی انتخابات پارلمانی جای خود را به فرزند، برادرزاده یا همسر خود بدهند و بدین ترتیب دیگر زنی در مجلس باقی نخواهد ماند. در این میان مشخص است که «وراثت» عامل مهمی در دستیابی به جایگاه سیاسی است.
با آنکه در سه دههی اخیر زنان شاغل از 17.5 درصد به 20.8 درصد رسیدهاند؛ اما باز هم لبنان با مشکل حضور اندک زنان در عرصههای مختلف خود مواجه است.
حدود 64.5 درصد از زنان شاغل را زنان مجرد، مطلقه و یا بیوه تشکیل میدهند. بر اساس باور عمومی، زن موفق زنی است که در زندگی خود کامل باشد و اگر نقصی در زندگی پیش آید از دید همه مقصر آن زن است، به شکلی که مرد خانواده به جای جبران نقص در زندگی، زن را محکوم میکند و ادارهی امور داخلی خانواده را به شکل مستقیم به وی مربوط میداند.
قوانین تبعیض آمیز در لبنان نیز فشار زیادی به زنها آورده است. در کشوری که توریسم منبع اصلی درآمد آن بوده و ارتباط گستردهای با خارجیها وجود دارد، زن لبنانی در صورت ازدواج با مرد خارجی قادر به انتقال تابعیت خود به فرزند یا فرزندانش نیست.
اما از دلایلی که باعث رشد زنان شاغل در لبنان شده است، میتوان به چند مورد اشاره کرد:
1- ناآرامی و جنگ. در کشوری که به طور معمول یا جنگ و تنش داخلی حکمفرما است و یا جنگ و درگیری با اسرائیل، مردان عموما به مسائل سیاسی و درگیری مشغول هستند و این موضوع فضا را به ناچار برای اشتغال زنان بیشتر کرده است.
2- ایجاد موسسههای آموزشی خصوصی. این آموزشگاهها در کل وابسته به دولت نیستند و دولت رسما دخالت و کنترلی بر این موسسهها ندارد. در این آموزشگاهها هر فردی پس از گذراندن دورهی معین در حوزهی مشخص و مورد علاقهاش، مدرک خود را دریافت میکند و بر اساس میزان اعتبار آموزشگاه، زمینهی شغلی برایش ایجاد خواهد شد. در بسیاری از آموزشگاهها شرط برای پذیرش و جذب بیشتر دانشجو، تضمین وجود شغل پس از اتمام دورهها است. به طور مثال آموزشگاهی که مدرکی معتبر در خاورمیانه در زمینهی طراحی روزنامه و مجله را اعطا میکند، تضمین میدهد که پس از اخذ مدرک، فرد قادر است با روزنامههای معتبری همچون «النهار» و یا «السفیر» همکاری کند. به همین دلیل، زنان و دختران بیشترین گرایش را به این گونه آموزشگاهها دارند.
در مقایسهای کوتاه با ایران میتوان این گونه گفت که زنان لبنانی در اثر شرایط تحمیل شده بر آنها فشارهای زیادی را متحمل میشوند. زن لبنانی نیز مانند بسیاری از زنان خاورمیانه خود باید برای احیاء حقوق و جایگاهش تلاش کند. این تلاش میتواند از طریق تبلیغ دیدگاه انسانی و تغییر نگاه به زن در رسانهها باشد یا از راه تکیه بر انجمنهایی چون «زنان کارآفرین» و یا تقویت احزاب و گروههایی که در حوزه زنان فعالیت میکنند.
آنچه در ایران شاهد آن هستیم و با لبنان تفاوت دارد، امنیت بیشتر و دوری از نگرانی هر روزه نسبت به مسالهای به اسم جنگ است؛ اما در مقابل آنچه لبنان را نسبت به ایران در خصوص زنان متمایز میکند، آزادی بیان بیشتر است؛ به شکلی که زنان میتوانند تقاضا برای حقوق خود و یا اعتراض نسبت به ظلمی که به آنها میشود را با صدای بلند در خیابانها فریاد بزنند.
لزوم حضور بیشتر زنان در فعالیتهای اجتماعی است که هم میتواند زندگی یک زن را هدفمند سازد و هم کمکی شایان توجه و حائز اهمیت به وضعیت داخلی کشورهای منطقه است.
+لینک در کانون زنان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر