۱۳۸۸ بهمن ۲۴, شنبه

شعر و پدر


بعد از کتاب‌های شعرم, پدرم را هم در خانه‌مان گذاشتم و آمدم.

آشفتگی روزگار باعث شده تا شعرها را زیاد به خاطر نیاورم و دلتنگی و بهتم دچارم ساخته تا از خاطرات پدر هم فرار کنم.

این روزها شعر و پدرم هر دو در یاد و دلم هر روز و هر روز بیشتر می‌شوند و من هر روز درد آوارگی خود و همراهانم را بیشتر مزه مزه می‌کنم.

دلتنگ زندگی‌ام.. اما تاریخ را دارم زندگی می‌کنم.

هیچ نظری موجود نیست: