کمتر از یک ماه از حمله به منزل اولین زن مسلمان برنده جایزه صلح نوبل میگذرد. ماجرا به اين شكل رخ میدهد که حدود ١٥٠ بسیجی در مقابل منزل خانم شیرین عبادی دست به تظاهرات میزنند و با طرح شعارهایی مبنی بر پشتیبانی او از حملات اسرائیل به غزه، تابلوی وکالت وی را از سر در منزلش کنده و لگدکوب میکنند.
خانم شیرین عبادی در گفتگو با خبرگزاری فرانسه میگوید که اتهام تظاهرکنندگان بسیجی در مقابل منزل وی کاملاً بیاساس است؛ زیرا کانون مدافعان حقوق بشر با انتشار بیانیهای، حملات اسرائیل به غزه را کاملاً محکوم کرده است.
چند روز پیشتر از این ماجرا نیز پنج نفر که خود را مأمور مالیاتی معرفی میکنند با حضور در دفتر وکالت شیرین عبادی، دو کامپیوتر و برخی از دیگر اموال دفتر وکالت او را با خود میبرند. قبل از آن نیز مأموران، دفتر کانون مدافعان حقوق بشر را که ریاست آن را این حقوقدان برجستهی ایرانی بر عهده دارد، بسته و مهر و موم کردهاند.
اینکه غربیها و یا غیر مسلمانان با خواندن این اخبار دربارهی ایرانیها چه فکر میکنند و برداشت آنها از آنچه در ایران رخ میدهد چیست، بماند!
کتابفروشی آنتوان یکی از معروفترین کتابفروشیهای لبنان است که هر روز نسخهای از مهمترین روزنامههای جهان را به فروش میرساند و هر کسی بنا به تمایل خود میتواند نسخهای از روزنامههای آرشیو شده را نیز مشاهده کند.
قدم به درون کتابفروشی میگذاریم تا آنچه در وطنمان میگذرد را از دید روزنامههای مهم خاورمیانه به عنوان مهد تحولات سیاسی شاهد باشیم.
تنها یک روز از تمامی این اتفاقات در ایران گذشته است؛
روزنامه النهار (چاپ کویت) نوشته است: «در ایران هیچ تجمع یا حملهای از دید دولت پنهان نیست و به نظر نمیرسد حمله به خانهی شیرین عبادی بدون اجازه و موافقت حکومت بوده باشد».
روزنامه الدستور (چاپ اردن) نوشته است: «حملهکنندگان به خانهی برندهی جایزهی صلح نوبل بر دیوارهای خانهاش شعارهایی نوشتهاند با این مفهوم که او از آمریکا و اسراییل حمایت میکند؛ اما عبادی اینها را بیربط و اتهام کسانی میخواند که با دفاعیات او از حقوق بشر مخالفند و این تهمتها را بهانهی انتقامگیریهای خود کردهاند».
روزنامه فرامنطقهای الشرق الاوسط از شکستن درب خانهی عبادی توسط حملهکنندگان خبر میدهد و در کنار آن عکسی از آسوشیتدپرس که ظاهرا بی ربط با موضوع است را چاپ کرده است؛ عکسی از رئیس دفتر رهبر ایران در حال نوشیدن چای! این روزنامه از قول عبادی مینویسد: «آنها میخواهند من از اهداف و کارهایم دست بکشم؛ ولی هرگز به اهدافشان نخواهند رسید».
روزنامههای الأهرام (چاپ مصر) النهار (چاپ بیروت) و الوقت (چاپ بحرین) هم عکسهای بزرگی از شیرین عبادی را منتشر کردند و کل ماجرای اخیر را از قول رویترز نوشتند.
اما المستقبل چاپ بیروت، دیدگاههای شیرین عبادی را منتشر کرده و با احترامی خاص، او را نخستین بانوی مسلمانی که نماد صلح شده معرفی کرده است.
این واکنشها از سوی رسانههای خاورمیانه در حالی شکل میگیرد که در ایران سرها را زیر برف پنهان کردهاند به خیال آنکه اگر آنها چشم بر روی حقایق رخ داده، بستهاند و آگاهی رسانی را درست و به حق انجام نمیدهند؛ در خارج از ایران نیز وضع به همین شکل است.
لبنان کشوریست با مساحتی بسیار کم در خاورمیانه که آزادی بیان در رسانهها حرف اول را میزند و شاهد فعالیت روزنامههایی مثل النهار است که از 75 سال قبل مشغول به کار هستند و آنچه مینویسند مجموعهای از حقایق جامعه و برداشت منتقدین و تحلیلگران بدون اندکی سانسور است.
شاید در ایران عمر روزنامهای مخالف دولت، بیش از چند ماه و به ندرت چند سال نباشد؛ اما بهتر است چشمهایمان را به بیرون از مرزها نیز بدوزیم تا آنچه از ما به دیگر کشورها و انسانها نمایش داده میشود را بدون متهم کردن رسانهها به وابستگی به غیر شاهد باشیم و شاید بتوانیم درستتر و با فکرتر عمل کنیم.
خانم شیرین عبادی در گفتگو با خبرگزاری فرانسه میگوید که اتهام تظاهرکنندگان بسیجی در مقابل منزل وی کاملاً بیاساس است؛ زیرا کانون مدافعان حقوق بشر با انتشار بیانیهای، حملات اسرائیل به غزه را کاملاً محکوم کرده است.
چند روز پیشتر از این ماجرا نیز پنج نفر که خود را مأمور مالیاتی معرفی میکنند با حضور در دفتر وکالت شیرین عبادی، دو کامپیوتر و برخی از دیگر اموال دفتر وکالت او را با خود میبرند. قبل از آن نیز مأموران، دفتر کانون مدافعان حقوق بشر را که ریاست آن را این حقوقدان برجستهی ایرانی بر عهده دارد، بسته و مهر و موم کردهاند.
اینکه غربیها و یا غیر مسلمانان با خواندن این اخبار دربارهی ایرانیها چه فکر میکنند و برداشت آنها از آنچه در ایران رخ میدهد چیست، بماند!
کتابفروشی آنتوان یکی از معروفترین کتابفروشیهای لبنان است که هر روز نسخهای از مهمترین روزنامههای جهان را به فروش میرساند و هر کسی بنا به تمایل خود میتواند نسخهای از روزنامههای آرشیو شده را نیز مشاهده کند.
قدم به درون کتابفروشی میگذاریم تا آنچه در وطنمان میگذرد را از دید روزنامههای مهم خاورمیانه به عنوان مهد تحولات سیاسی شاهد باشیم.
تنها یک روز از تمامی این اتفاقات در ایران گذشته است؛
روزنامه النهار (چاپ کویت) نوشته است: «در ایران هیچ تجمع یا حملهای از دید دولت پنهان نیست و به نظر نمیرسد حمله به خانهی شیرین عبادی بدون اجازه و موافقت حکومت بوده باشد».
روزنامه الدستور (چاپ اردن) نوشته است: «حملهکنندگان به خانهی برندهی جایزهی صلح نوبل بر دیوارهای خانهاش شعارهایی نوشتهاند با این مفهوم که او از آمریکا و اسراییل حمایت میکند؛ اما عبادی اینها را بیربط و اتهام کسانی میخواند که با دفاعیات او از حقوق بشر مخالفند و این تهمتها را بهانهی انتقامگیریهای خود کردهاند».
روزنامه فرامنطقهای الشرق الاوسط از شکستن درب خانهی عبادی توسط حملهکنندگان خبر میدهد و در کنار آن عکسی از آسوشیتدپرس که ظاهرا بی ربط با موضوع است را چاپ کرده است؛ عکسی از رئیس دفتر رهبر ایران در حال نوشیدن چای! این روزنامه از قول عبادی مینویسد: «آنها میخواهند من از اهداف و کارهایم دست بکشم؛ ولی هرگز به اهدافشان نخواهند رسید».
روزنامههای الأهرام (چاپ مصر) النهار (چاپ بیروت) و الوقت (چاپ بحرین) هم عکسهای بزرگی از شیرین عبادی را منتشر کردند و کل ماجرای اخیر را از قول رویترز نوشتند.
اما المستقبل چاپ بیروت، دیدگاههای شیرین عبادی را منتشر کرده و با احترامی خاص، او را نخستین بانوی مسلمانی که نماد صلح شده معرفی کرده است.
این واکنشها از سوی رسانههای خاورمیانه در حالی شکل میگیرد که در ایران سرها را زیر برف پنهان کردهاند به خیال آنکه اگر آنها چشم بر روی حقایق رخ داده، بستهاند و آگاهی رسانی را درست و به حق انجام نمیدهند؛ در خارج از ایران نیز وضع به همین شکل است.
لبنان کشوریست با مساحتی بسیار کم در خاورمیانه که آزادی بیان در رسانهها حرف اول را میزند و شاهد فعالیت روزنامههایی مثل النهار است که از 75 سال قبل مشغول به کار هستند و آنچه مینویسند مجموعهای از حقایق جامعه و برداشت منتقدین و تحلیلگران بدون اندکی سانسور است.
شاید در ایران عمر روزنامهای مخالف دولت، بیش از چند ماه و به ندرت چند سال نباشد؛ اما بهتر است چشمهایمان را به بیرون از مرزها نیز بدوزیم تا آنچه از ما به دیگر کشورها و انسانها نمایش داده میشود را بدون متهم کردن رسانهها به وابستگی به غیر شاهد باشیم و شاید بتوانیم درستتر و با فکرتر عمل کنیم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر