عشا مومنی آزاد شد ...
این خبر مثل همه خبرهای دیگر منتشر شد و خوشحال شدیم و حال؛ لابد منتظر میمانیم تا خبر بازگشت و آزادی دیگران را نيز بشنویم و این داستان ادامه دارد ...
سالهاست که مباحث فكری خوبی درباره حقوق زنان و حقوق بشر در ایران مطرح و در نشریات و سایتها منتشر شده است، اما نتیجه اين مباحث را نه تنها در حکومت ندیدهایم و آمار بازداشتها یا قوانین تبعیضآمیز بالا رفته است؛ بلکه طرح آنها در مردم و جامعه هم تاثیر چندانی نداشته است.
دلیل عدم تاثیرگذاری این مباحث در جامعه البته قابل فهم است چرا که مباحث فکری از حوصله مردمی که درگیر نان شب خود هستند، خارج است و هم اینکه تمامی مردم اهل فکر کردن و مطالعه نیستند.
به نظرم میتوانیم یک جنبش خاطرهنویسی راه بیاندازیم؛
«خاطرات زندان»
به قول نلسون ماندلا «اگر میخواهیم بفهمیم یک حکومت چقدر عادلانه و انسانی رفتار میکند، باید از وضعیت زندانهایش بپرسیم، همانجا که از دید مردم پنهان است».
همه مردم قصه را خوب میفهمند. کافیست همه کسانی که به زندان رفتهاند (که متاسفانه کم هم نیستند) خاطرات زندان خود را منتشر کنند. البته معلوم است که امکان انتشار خاطرات در ایران وجود ندارد؛ اما اینترنت و وبلاگ خوشبختانه هست و حتی کسانی که در ایران هستند هم میتوانند با کمی احتیاط بنویسند و واقعیت را منتشر کنند.
پیش از این, چنین خاطراتی منتشر شده است مثل خاطرات تاثیرگذار احسان نراقی از دو سال زندگیاش در اوین که با نگاهی ساده و در عین حال ژرف نگاشته شده است. در دولت اصلاحات که آزادیها بیشتر بود، کسانی مثل ابراهیم نبوی نیز توانستند خاطراتشان را منتشر کنند که این خاطرات از دهها مقاله تاثیرگذارتر بود.
این خبر مثل همه خبرهای دیگر منتشر شد و خوشحال شدیم و حال؛ لابد منتظر میمانیم تا خبر بازگشت و آزادی دیگران را نيز بشنویم و این داستان ادامه دارد ...
سالهاست که مباحث فكری خوبی درباره حقوق زنان و حقوق بشر در ایران مطرح و در نشریات و سایتها منتشر شده است، اما نتیجه اين مباحث را نه تنها در حکومت ندیدهایم و آمار بازداشتها یا قوانین تبعیضآمیز بالا رفته است؛ بلکه طرح آنها در مردم و جامعه هم تاثیر چندانی نداشته است.
دلیل عدم تاثیرگذاری این مباحث در جامعه البته قابل فهم است چرا که مباحث فکری از حوصله مردمی که درگیر نان شب خود هستند، خارج است و هم اینکه تمامی مردم اهل فکر کردن و مطالعه نیستند.
به نظرم میتوانیم یک جنبش خاطرهنویسی راه بیاندازیم؛
«خاطرات زندان»
به قول نلسون ماندلا «اگر میخواهیم بفهمیم یک حکومت چقدر عادلانه و انسانی رفتار میکند، باید از وضعیت زندانهایش بپرسیم، همانجا که از دید مردم پنهان است».
همه مردم قصه را خوب میفهمند. کافیست همه کسانی که به زندان رفتهاند (که متاسفانه کم هم نیستند) خاطرات زندان خود را منتشر کنند. البته معلوم است که امکان انتشار خاطرات در ایران وجود ندارد؛ اما اینترنت و وبلاگ خوشبختانه هست و حتی کسانی که در ایران هستند هم میتوانند با کمی احتیاط بنویسند و واقعیت را منتشر کنند.
پیش از این, چنین خاطراتی منتشر شده است مثل خاطرات تاثیرگذار احسان نراقی از دو سال زندگیاش در اوین که با نگاهی ساده و در عین حال ژرف نگاشته شده است. در دولت اصلاحات که آزادیها بیشتر بود، کسانی مثل ابراهیم نبوی نیز توانستند خاطراتشان را منتشر کنند که این خاطرات از دهها مقاله تاثیرگذارتر بود.
چه خوب است اگر اولین کاری که عشا مومنی بعد از بازگشت به خانهاش انجام میدهد، نوشتن خاطرات زندانش باشد؛ زیرا این تجربهها شخصی نیست، بلکه حقایقی است که سر راه برخی قرار گرفته است.
این حق نسل ما و نسلهای بعدیست که حقیقت را بیپرده بدانند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر